یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
عشق مامانی وباباییعشق مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

یسنا دختر ناز مامان

سلام

تعطیلات این هفته...

این هفته بعد از برگشتن از مسافرت ما مهمون داشتیم که بردیمشون باغ و توی باربیکیو که بابا مهدی ساخته ناهار جوجه دادیم و واسه شام هم از بعد ناهار ابگوشت بار گذاشتیم جاییییییییییییییییییییییییییه همگی مخصوصا خانواده من ینی مامان سحر حسابی خالی بود     اینم عکس آلاچیق که قولش رو داده بودم اون بالا پشتش هم استخره که گفتم     بفرمایید آبگوشت ...
16 خرداد 1393

ما اومدیم دوباره....

سلام و صد سلام به همه ی برو بچ نینی وبلاگی ومامان های گلشون که توی این مدت که من نبودم با نظرهای بیشمارشون خستگی راه رو از تن من و یسنا در آوردن ما بالاخره برگشتیم کلی اتفاق افتاده که براتون سر وقتش تعریف میکنم کلی اتفاق خوب خوب خوب...... ...
16 خرداد 1393

یه خداحافظی کوچولو...

سلللللللللللللللللاااااااااام به همه دوستای گل نینی وبلاگیمون من و دخترم به مدت 10 روز نیستیم داریم میریم تهران قول میدم زود زود برگردیم لطفا شما هم مارو با نظرهاتون توی این مدت تنها نزارین دوسسسستتون داریم اینم یه ماچ آبدار واسه همه مامانها و نینی های گل این گل ها هم تقدیم با عشق به همتون ...
6 خرداد 1393

نه ماهگیت مبارک جیگر..

هووووووورااااااااااااااااااااااا   دخملکم   ماهه شد   ماه به ماه که میگذره برای من و بابا مهدی عزیزتر میشی و خودت   رو توی دلمون بیشتر جا میکنی   با تمام وجوووووووووووووود دوستت داریم         ...
28 ارديبهشت 1393

باد کنک بازی....

سلام به روی ماهت عزیز مادر دختر قشنگم امروز صبح گوشی مامان رو گرفته بودی دستت و دور تا دور خونه دنبال یه بادکنک چهار دست و پا میرفتی خیلی جالب بود فدای نگاه خوشگلت بشم الاهی     دوستت دارم عزیزم ...
27 ارديبهشت 1393

آش رشته به یاد موندنی...

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چی بگم دخترم که الان کلی با خستگی دارم برات مینویسم امروز با عزیز جون تصمیم گرفتیم وسایل آش رشته رو ببریم باغ و روی آتیش آش بپزیم اولش که با هزار بیچارگی اتیش درست کردیم بعد هم باکلی  بدبختی آش رو پختیم همین اومدیم با خیال راحت یه آش خوشمزه بخوریم چنان باد و بارون وطوفان و خلاااااااصه تمامی بلایای آسمانی بر سرمان نازل شد ما هم همه چیز رو تند تند جمع کردیم برگشتیم خونه نشستیم آش خوردیم.................................................... ...
23 ارديبهشت 1393

روزت مبارک عشق من..

  همسر عزیزم ، باش و با بودنت باعث بودن من باش   توی این روز عزیز ، توی این لحظه های قشنگ   زیباترین کلمه ای که میشه گفت یک ” دوستت دارم   به همراه یک آسمان عشق و تمنا   بابت تمام روزهای خوب و پرآرامشی که بهم دادی ازت ممنونم   وبهت قول میدم عشقی ابدی وبا ارامش بهت بدم   تا همیشه در کنار هم از زندگی لذت ببریم   با عشق همسرت   سحر     بابا جونم روزت مبارک   دخترت یسنا     ...
22 ارديبهشت 1393

ولادت حضرت علی مبارک

  روز تولد حضرت علی تنها روز پدر نیست … روز بزرگداشت مقام مردانگی و انسانیته … و اون گنجی یه که هر کسی نمی تونه دارای اون باشه … روز موجودی با محبت به نام پدر ..   روز مرد به تمامی مردان عالم مبارک     ...
22 ارديبهشت 1393

مامان بابا دوستون دارم خیلی زیاد

  پسر بچه و درخت سیب   یکی بود     یکی نبود ... در روزگاران قدیم درخت سیب تنومندی بود ... با ...پسر بچه کوچکی ...این پسربچه ...   دوست داشت با این درخت سیب مدام بازی کند ...از تنه اش بالا رود از سیب هایش بچیند و بخورد و در سایه اش بخوابد... زمان گذشت ... پسر بچه بزرگتر شد و به درخت بی اعتنا دیگر دوست نداشت با او بازی کند.....................................................   اما روزی دوباره به سراغ درخت آمد ... درخت سیب به پسر گفت: های بیا و با من بازی کن.پسر جواب داد: من که دیگر بچه نیستم که بخواهم با درخت سیب بازی کنم...به دنبال سرگرمی های بهتر هستم و برای خریدن...
20 ارديبهشت 1393