سلام دخترم از وقتی به دنیا اومدی و توی بغلم گرفتمت همیشه از دست خدا بابت اینکه کاری نکرد تا موقع زایمان مادرم پیشم باشه ناراحت بودم همیشه میگفتم مگه نمیگن دعا زن موقع درد زایمان بر اورده میشه پس کو اون خدایی که ازش این جور موقع ها حرف میزنن خلاصه خیلی از دست خودم خدا مادرم خلاصه خیلی دل شکسته بودم تا امروز که داستان زایمانم رو واسه یکی از دوستا تعریف کردم ............ وقتی موقع به دنیا اومدن تو شد و من به بلوک زایمان بیمارستان رسیدم به محض ورود صدای گریه یه نینی رو شنیدم که تازه به دنیا اومد تا من به طور کامل بستری بشم ساعت شد2:50 دقیقه صبح وقتی من رفتم داخل بلوک اون نینی با مادرش رو بردن بخش...