یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
عشق مامانی وباباییعشق مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

یسنا دختر ناز مامان

سلام

عکس های یسنا خانوم تا یک ماه اول

چند ساعت بعد از تولد در بیمارستان بعد از اولین حمام که کلی هم کیف کرد کلا دختر نازم عاشق اب بازیه توی حمامه اصلا گریه نمیکنه خنده یسنا خانوم در ١٠ روزگی کلا یسنا دخترم وقتی گریه میکنه از ته دل گریه میکنه و حسابی جیغ میکشه به طوری که صداش تا چند تا خونه اونور تر هم میره جدی میگم خود همسایه ها بهم گفتن   تا چند روز دیگه دختر نازم یک ماه کامل میشی و هر روز که میگذره عشق من و بابا مهدی به تو بیشتر بیشتر میشه خاطرات بد هم داشتی توی این یک ماه،اونم این بود که به خاطر زردی دو روز توی بیمارستان بستری شدی و مامان کلی عذاب کشیدم هنوز حالم سر جاش نیومده بود که دوباره زردی اوردی و این دفعه دیگه بستری ن...
21 شهريور 1392

سونوگرافی 8 ماهگی

دختر گل مامان امروز 17 تیر 1392 سونوگرافی 8 ماهگیرو هم رفتیم دکتر گفت هم حرکت کردنت خوبه هم رشدت به اندازه بوده الان 2 کیلو و100 گرم وزن داری و34 قدته در هفته33 به سر میبری فقط مامان یکم از زایمان میترسم که به امید خدا اونم پشت سر میزاریم. ...
27 تير 1392

سه ماه سوم

یسنا خانم مامان تازه وارد سه ماه سوم ینی سه ماه اخر انتظار واسه دیدنت شدم شکمم بزرگتر شده و شبها خوابیدن برام سخت شده تکون خوردنهات هم خیلی تغییر کرده دخترم بعضی وقتها کلا جمع میشی یه سمت شکم مامان و شکمم و کاملا کج میکنی خیلی خنده داره دیروز با عزیز رفتیم برات یه پتو خوشکل دیدیم قراره منو بابا مهدی بریم برات بخریمش هنوز هیچ کدوم از وسایلت رو نخریدیم ولی قول میدم به زودی همشونو بخریم ...
19 ارديبهشت 1392

سه ماه دوم

دختر گلم خوش اومدی ما تازه توی سه ماه دوم فهمیدیم شما یه خانوم کوچولوی خوشکلی بابا مهدی که خیلی خوشحاله توی این سه ماه به شدت تکون میخوری توری که مامان لباسم کاملا تکون میخوره یک شب در میون هم منو بابا برات قصه میخونیم و تو با تکون خوردنت به ما نشون میدی که خیلی خیلی از قصه ها خوشت میاد و خوشحالی   ...
19 ارديبهشت 1392

سه ماه اول

 این سه ماه واقعا برام سخت گذشت البته مامانی شما بچه خیلی خوبی هستی و مامان و اذیت نکردی ولی معده درد های شبانه و احساس بی حالی کلا برام شرایط رو سخت کرده البته بابا مهدی خیلی به ما میرسه و هوامونو داره فعلا جز من و بابا کسی از اومدنت خبر نداره حتی عزیز جون همین روزا میخوام بهش بگم منو بابا بی صبرانه منتظزیم ببینیم شما دختری یا پسر ماکه خیلی دوست داریم دختر باشی. ...
19 ارديبهشت 1392