یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
عشق مامانی وباباییعشق مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

یسنا دختر ناز مامان

سلام

گوشواره قشنگ مامان

دخترم دقیقا فردای شب چله 1392 مامان بردمت دکتر فرهد و اونجا دادم گوشهاتو سوراخ کردن تا گوشواره قشنگی که برات خریدم رو بندازم گوشت   چهار روز باید اون گوشواره اول که دکتر میده توی گوشت میموندبعد گوشواره رو   برات مینداختم هر وقت یاد اون لحظه که گوشاتو سوراخ کردن میفتم خیلی   ناراحت میشم اخه کلی جیغ زدی و گریه کردی.           ...
14 دی 1392

اولین شب چله

    دختر نازم قسمت بود تا اولین شب چله زندگیتو خونه عمو بهروز و زن عمو مهناز باشیم اخه عزیز جون کلیه هاشو عمل کرده بود چند هفته ای میشد که خونه عمو بهروز مونده بود ما هم که رفتیم دنبالش تا بیاریمش خونه دیگه اون شب شب چله بود و اونجا موندیم اولین سفره شب چله زندگیت پر برکت و خیلی خوشگل شده بود که با سلیقه مامان و عمو بهروز چیده شد البته زن عمو هم نظر داد نا گفته نماند تا بعدا گلگی پیش نیاد اون شب لباس هندوانه ای تنت کردم تا جزئی از سفره بشی خیلی دوستت دارم دخترم برات تو ارزوی بهترین روزها و سالها رو کردم واسه خودم ارزوی اینکه سال دیگه شب چل...
11 دی 1392

خونه پنگوئن ها

قربون این بابای مهربون و هنرمند برم که این خونه اسکیمویی قشنگ رو واسمون   ساخته خدایی خودتون   قضاوت کنید بهترین بابای دنیا نیست؟       حتی داخلش هم مبله کرده   ...
22 آذر 1392

یسنا خانوم با مامانش زیر برف پاییزی

دختر نازم این اولین برف درست و حسابی اولین پاییز زندگی توست از       اینکه با هم رفته بودیم زیر برف واز بارش برف توی صورتت کلی تعجب کرده     بودی انشااله هزاران هزار برف توی عمرت ببینی و ازش لذت ببری.         ...
22 آذر 1392

ایکیوسان مامان

دختر خوشگلم قربون اون گیسوان کم پشت و نصفه و نیمت برم الاهی چون موهات یه جا پر پشت بود و یه جا کم پشت با بابا مهدی تصمیم گرفتیم با ماشین موهاتو بزنیم تا عید یک دست و قشنگ در بیاد کچلی بیشتر بهت میاد ایکیوسان مادر             ...
3 آذر 1392