یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
عشق مامانی وباباییعشق مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

یسنا دختر ناز مامان

سلام

نازگلکم

عشق مامان امروز بعد از ظهر تا اومدیم یکم بخوابیم پشت سرهم تلفن زنگ خورد و اعصاب من کلی بهم ریخته بود حسابی سرم درد گرفته بود شما هم بد خواب شدی و دیگه نخوابیدی منم زد به سرم چند تا عکس ازت بندازمو روش کار کنم بعد یکی رو که خوشم اومد توی سایت فوتو فانیا گذاشتمو یه عکس خوشگلم اونجا درست کردم اینم عکسا امیدوارم خوشت بیاد خانم خوشگله مامان     یسنای من مامان هم توی بچگیام همچین عکسی با یه همچین شال و کلاهی دارم   اما دست مامان ناهید توی آلبوم بچگیمه   امیدوارم یه روزی ببینیش       ...
23 بهمن 1392

تل توت فرنگی

عشقم امروز از بیکاری زد به سرم برای شما یه تل درست کنم اخه ارزو به دلم مونده این همه گل سر   خریدم یکی رو به سرت بزنم اخه مو نداریکه هنوز قربونت برم اینم هنردست خودم   بهت میاد مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟     ...
21 بهمن 1392

جیزه دخترم جیزه

دخترمن امشب کلی با عزیز جون بازی کردی و خندیدی خنده های بلند بلند  قربونت برم الاهی اما همین که دوربین رو اوردم ازت عکس بگیرم بازم مثل همیشه جدی جدی به دوربین نگاه کردی و خنده یادت رفت راستی امشب منی کلمه جیزه رو یاد گرفتی میخواستی به لیوان چای بابا دست بزنی بابا بهت میگفت جیزه ولی گوش نمیدادی من به بابا مهدی گفتم بزاره که به لیوان دست بزنی تا ببینی داغه بعد از اینکه دست زدی دیگه هر چقدر هم لیوانو میاوردیم پیشت دست نمیزدی             ...
20 بهمن 1392

یسنا عشق مامان بعدازحمام

دخترم جدیدا وقتی میریم حموم کلی گریه میکنی و دوست داری زودتر بیایم بیرون وقتی از حموم درمیایم کلی خوشحال میشی و با خیال راحت سر جات دراز میکشی که لباس تنت کنم بعدش هم که لباس پوشیدی شیر میخوری و تخت میگیری میخوابی الاهی مامانت فدات بشه                 ...
13 بهمن 1392

یسنا و مامانش

قربون اون لپ هات برن الاهی که اینقدر نازه قربون اون چشماتم برم که وقتی نگام میکنی غم دنیا از دلم میره ای جان دخترم اینو بدون که مامان به اندازه یک دنیا دوست داره و برات میمیره عشق من   ...
13 بهمن 1392